دانلود آهنگ تیتراژ سریال پایتخت 4
دانلود آهنگ تیتراژ پایتخت 4 شبکه 1 سیما
پایتخت ۳ برای سومین بار پربیننده ترین سریال نوروزی شد؛ سریالی روستایی که کار خود را با چند بازیگر تئاتری شروع کرد اما خیلی زود توانست جای خود را میان مردم باز کند. محسن تنابنده نقش بسیاری در این موفقیت دارد. او که فیلمنامه این سریال را نوشته، وظیفه انتخاب بازیگران را هم برعهده داشته است.علاوه بر این نقی معمولی را تبدیل به یکی از ماندگارترین شخصیت های تلویزیونی کرد. به همین بهانه با او گفتگویی کردیم. او از رمز موفقیت پایتخت و تغییراتی که به مانا بودن این سریال کمک کرد گفت تا سختی که برای کم کردن وزن خود و کشتی گیر شدن کشیده است.
شخصیت های سریال پایتخت به خصوص کاراکتر نقی در سری سوم این سریال تغییرات بسیاری داشتند. این بار نقی حسود شده بود و اصرار داشت به قول خودش «هد فامیل» باشد. این تغییرات از کجا می آید؟
اگر این تغییرات به وجود نمی آمد، کسی آن را تماشا نمی کرد. پایتخت ۲ هم با سری اول آن تفاوت داشت.
اما تغییرات سری سوم سریال نسبت به سری قبل خیلی بیشتر بود.یعنی معتقدید پایتخت ۲ نسبت به پایتخت ۱ مخاطبان کمتری داشته و شما برای اینکه در سری سوم سریال بتوانید ریزش مخاطب را جبران کنید، این تغییرات عمده را در کاراکترها ایجاد کردید.
– شاکله کاراکترها تغییر چندانی نکرده. مهمترین تفاوت هر سری «پایتخت» موقعیت های متفاوت است که کاراکترها در آن قرار می گیرند. این موقعیت ها هستند که شخصیت های سریال را به لحاظ روحی، روانی و اخلاقی دچار تغییر می کند. موقعیت شغلی ارسطو تغییر کرده، بنابراین انگلیسی صحبت می کند، خوش تیپ تر شده و یک همسر خارجی پیدا کرده است. نقی شکست بزرگی در زندگی خورده، خانه اش را از دست می دهد بنابراین دیگر اعتماد به نفس ندارد. بد اخلاق و حساس تر شده است. حتی آنقدر فشار به او آمده که موهایش سفید شده و مجبور است آنها را رنگ کند. بقیه شخصیت ها هم به همین منوال تغییر پیدا کردند.
درباره الزام به وجود آمدن تغییرات گفتید اما این تغییرات چطور به ذهن تان رسید؟ در سری سوم پایتخت کاراکترهایی مثل اوس موسی به قصه اضافه شدند و با اینکه حذف شدنشان لطمه ای به قصه نمی زد تا پایان ماندند.
– تغییراتی که در شخصیت قصه هایم به وجود می آورم را از اتفاقاتی که در پیرامونم افتاده، می گیرم. بعد از پایتخت ۲ تصادفی برای بچه ها اتفاق افتاد و دوتا از آنها با وضعیت اسفناکی به دفتر کار می آمدند. پلاتین در پایشان بود و با عصا راه می رفتند. تماشای آنها در عین دردناک بودن خنده دار هم بود. به این فکر می کردم اگر یک شب موقع کار، دزد به دفتر بیاید چه کارت می کنند. خیلی خنده دار است که همه می توانند فرار کنند اما آنها تا به خودشان بجنبند، یک عصا را از یک جا و عصای دیگر را از جای دیگر پیدا کنند، دزد همه چیز را جمع کرده و برده. شخصیت اوس موسی از همین جا شکل گرفت. دو دست او در گچ است و طبیعتا وقتی آدم دست نداشته باشد حتی برای رفتن به دستشویی محتاج دیگران می شود.
تغییر وضعیت زندگی شخصیت های قصه، طوری بود که باید رفتار آنها هم تغییر می کرد.
– بله. تغییر رفتار آنها به شکل جدید قصه و پیشبرد آن کمک می کرد. کاراکترها را باید در موقعیت هایی که در آنها قرار می گیرند، سنجید. مثلا نقی در مسابقه کشتی شکست خورده، ساختمانی هم که سال ها برایش زحمت کشیده ریخته است. وضعیت خوبی ندارد. برای آدمی که در چنین موقعیتی قرار گرفته، نصیحت تعبیر دیگری دارد. برای من فیلمنامه یک جورهایی ریاضی است.
ریاضی که از آن می گویید کاملا عیان است. در سری آخر سریال بیشتر از آنکه دیالوگ ها قصه را پیش ببرند، موقعیت ها و رفتارها این کار را می کنند.
– پایتخت در هر سری یک استراتژی متفاوتی داشته است. تنها اشتراک آنها با یکدیگر قصه محور بودنشان است. بنابراین در چنین سریالی نویسنده باید موقعیت زمانی و همینطور شرایط جامعه را در نظر بگیرد. یعنی یک جورهایی نیاز به سیاست و تیزهوشی دارد. درباره پایتخت ۳ این برایمان مهم بود که قصه شوخ طبعانه تر و شیرین تر از سری های قبل باشد.
- ۱ نظر
- ۲۴ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۵